فصلنامه پیشرو

اقتصاد هوشمندانه یعنی توانمندسازی زنان

از بین بردن شکاف‌های جنسیتی به نفع کل کشور است، نه فقط زنان و دختران.

آنا رونگا (مدير بخش توسعه انساني در اروپا و آسيای مرکزی بانک جهانی)
سودير شتی (مدير بخش کاهش فقر و مديريت اقتصادی در شرق آسيا و اقيانوسيه بانک جهانی)

اقتصاد هوشمندانه یعنی توانمندسازی زنان

نگاهی به چیستی و ضرورت توانمندسازی زنان

نرگس حق مرادی

مترجم

اگر می پسندید به اشتراک بگذارید.

تا همین چند دهه پیش، زنان در جستجوی فرصت‌ برابری حقوقی با مردان، با موانع بزرگی رو‌به‌رو بودند.[1] تا همین یک ربع قرن پیش، شاهد نابرابری گسترده بین زنان و مردان در کلاس‌های دانشگاه، محل کار و حتی در خانه بودیم. از آن زمان تا به امروز، زندگی زنان و دختران در سراسر جهان از بسیاری جهات به طرز چشمگیری بهبود یافته است. در بیشتر کشورهای ثروتمند و در حال توسعه، جمع کثیری از زنان و دختران به تحصیلات عالی روی آورده‌اند، امید به زندگی‌شان افزایش یافته، از نظر شغلی جایگاه بهتری پیدا کرده‌اند و حقوق و حمایت‌های قانونی را به دست آورده‌اند. اما شکاف‌های جنسیتی بزرگ همچنان باقی هستند. احتمال مرگ زنان و دختران نسبت به مردان و پسران در بسیاری از کشورهایی با درآمد کم و متوسط، ​​بیشتر از همتایان خود در کشورهای ثروتمند است. درآمد زنان تقریبا در همه جای دنیا کمتر است و از نظر اقتصادی بازدهی کمتری نسبت به مردان دارند. به علاوه، زنان نسبت به مردان فرصت‌های محدودتری برای تشکیل زندگی مستقل و تصمیم گیری دارند.

بر اساس گزارش ۲۰۱۲ بانک جهانی[2] با عنوان گزارش توسعه جهانی: برابری و توسعه جنسیتی[3]، بستن این شکاف‌های جنسیتی برای توسعه و سیاست‌گذاری مهم است. برابری جنسیتی می‌تواند بهره‌وری اقتصادی را افزایش دهد، مسیر توسعه را برای نسل‌های بعدی هموار و نهادها و سیاست‌ها را مردمی‌تر کند. بسیاری از نابرابری‌های جنسیتی حتی با توسعه کشورها از بین نرفته‌اند، چرا که از بین بردن این شکاف‌ها جنسیتی مستلزم اقدامات عمومی پایدار و متمرکز است. اگر سیاست‌های اصلاحی بر نابرابری‌های جنسیتی که بیشترین اهمیت را برای رفاه جامعه دارند، تمرکز کنند، دستاوردهای قابل‌توجهی برای توسعه به همراه خواهند داشت. این اقدامات باید علل اصلی نابرابری جنسیتی را بدون نادیده گرفتن اقتصاد سیاسی داخلی هر کشور هدف قرار دهند تا اثربخش باشند.

 

پیشرفت ترکیبی

در ربع قرن گذشته، هر جنبه‌ای از برابری جنسیتی، از دسترسی به آموزش و سلامت گرفته تا فرصت‌های اقتصادی و حقوق درون خانواده‌ها و جامعه، دستخوش الگوهای متفاوت تغییر شده است. در بعضی زمینه‌ها، مانند آموزش، شکاف جنسیتی تقریبا برای همه زنان کاهش یافته است. اما برای کسانی که با موانعی مانند فقر و قومیت روبرو هستند، پیشرفت تحصیلی کمتر اتفاق می‌افتد. در سایر زمینه‌ها، حتی در میان زنان ثروتمند و در کشورهایی که به سرعت توسعه یافته‌اند، سرعت از بین رفتن شکاف‌ها همچنان کند است.  در آموزش ابتدایی، شکاف جنسیتی تقریبا در همه کشورها از بین رفته و در آموزش متوسطه به سرعت در حال کاهش است. در واقع، تقریبا در یک سوم کشورهای در حال توسعه، تعداد دختران در مدارس متوسطه از پسران بیشتر است. در دو سوم کشورهایی که داده‌های آن‌ها موجود و در دسترس است، تعداد زنان در دانشگاه‌ها بیشتر از مردان است: امروزه زنان ۵۱ درصد از دانشجویان دانشگاه‌های جهان را تشکیل می‌دهند. با این حال بیش از ۳۵ میلیون دختر و ۳۱ میلیون پسر در کشورهای در حال توسعه به مدرسه نمی‌روند و دو سوم این دختران از اقلیت‌های قومی هستند.[4]

از سال ۱۹۸۰ به بعد، طول عمر زنان در تمام نقاط جهان بیشتر از مردان بوده است. اما در مقایسه با کشورهای ثروتمند، در تمام کشورهای در حال توسعه، در مقایسه با مردان و پسران، زنان و دختران بیشتری  در سنین پایین‌تر جان خود را از دست می‌دهند. در نتیجه «مرگ و میر بیش از حد زنان»، سالانه حدود ۳.۹ میلیون دختر و زن زیر ۶۰ سال در کشورهای در حال توسعه «مفقود» می شوند (جدول شماره 1). حدود دو پنجم آن ها هرگز به دنیا نمی آیند، یک ششم آن ها در اوایل کودکی می‌میرند و بیش از یک سوم آن ها در سال‌های باروری ‌شان جان خود را از دست می‌دهند. مرگ و میر زنان در جنوب صحرای آفریقا، به ویژه برای زنان در سنین باروری و در کشورهایی که بیشترین آسیب را از همه گیری HIV و AIDS می‌بینند، رو به افزایش است (بانک جهانی، ۲۰۱۱، فصل ۳).

جدول ۱- آن ها کجایند؟

در سال ۲۰۰۸ حدود ۴ میلیون زن ناپدید شدند.

منبع: تخمین ۲۰۱۲ تیم گزارش توسعه جهانی، بر اساس داده‌های سازمان جهانی بهداشت و بخش جمعیت دپارتمان امور اقتصادی و اجتماعی بریتانیا

طی ۳۰ سال گذشته، بیش از نیم میلیارد زن در سراسر جهان مشغول به کار شده‌اند و اکنون بیش از ۴۰ درصد از نیروی کار سراسر جهان را زنان تشکیل می‌دهند. یکی از دلایل افزایش مشارکت زنان در  نیروی کار، کاهش بی‌سابقه باروری در کشورهای در حال توسعه مانند بنگلادش، کلمبیا و ایران، همراه با بهبود آموزش زنان است. با این حال، درآمد زنان در همه جای دنیا کمتر از مردان است (بانک جهانی، ۲۰۱۱– فصل ۵). این امر دلایل مختلفی دارد. یکی از دلایلش می‌تواند این باشد که زنان بیش از مردان داوطلب می‌شوند تا بدون مزد برای کسب‌وکارهای خانوادگی کار کنند. همچنین، کشاورزان زن در زمین های کوچکتر کارکرده و محصولات کم بازده کشت می‌کنند. به علاوه، زنان کارآفرین، کسب‌و‌کارهای کوچکتری را در بخش‌های کم‌درآمد راه‌اندازی می‌کنند. تقریبا هر کشوری در جهان کنوانسیون رفع انواع تبعیض علیه زنان را تصویب کرده است. با این حال، در بسیاری از کشورها، زنان (به ویژه زنان فقیر) در تصمیم گیری‌ها و استفاده از منابع خانواده‌شان کمتر از مردان حق مشارکت دارند. همچنین در کشورهای در حال توسعه، زنان بیشتر در معرض خشونت خانگی قرار دارند. از طرفی در همه کشورها، چه ثروتمند و چه فقیر، زنان کمتری در امور سیاست، به ویژه در سطوح بالاتر، شرکت می کنند.

 

برابری جنسیتی و توسعه

برابری جنسیتی برای توسعه بسیار مهم است، چرا که توسعه یعنی ایجاد آزادی برابر برای همه افراد، چه زن و چه مرد. (سن[5], ۲۰۰۹). به همان میزان که کاهش فقر و شکاف درآمدی بخش مهمی از توسعه است، از میان بردن شکاف رفاهی بین مردان و زنان نیز برای توسعه اهمیت دارد. برابری جنسیتی از سه جنبه باعث افزایش کارایی اقتصادی و بهبود سایر نتایج توسعه می‌شود:

  • اولا با توجه به اینکه زنان امروز ۴۰ درصد از نیروی کار جهانی و بیش از نیمی از دانشجویان دانشگاه‌های جهان را تشکیل می‌دهند، استفاده کامل از مهارت‌ها و استعدادهای آن ها، بهره وری کلی را افزایش خواهد داد. به عنوان مثال، اگر کشاورزان زن به منابع تولیدی برابر مانند زمین و کود دسترسی داشته باشند، تولید کشاورزی در کشورهای در حال توسعه می تواند از ۲.۵ تا ۴ درصد افزایش پیدا کند (سازمان غذا و کشاورزی ملل متحد (فائو[6])، ۲۰۱۱). حذف موانع برای زنان شاغل در بخش‌ها یا مشاغل خاص و تخصیص بهتر مهارت‌ها و استعدادهای آن ها موجب افزایش ۲۵ درصدی مشارکت زنان و بهره‌وری نیروی کار و افزایش تولید خواهد شد (کیوبرس و ناینر-باک[7]، ۲۰۱۱).
  • دوم اینکه، اگر زنان کنترل بیشتری بر منابع خانوار داشته باشند، چه درآمد خودشان باشد و چه در آمد خانواده، چشم‌انداز رشد کشورها به گونه‌ای تغییر می‌کند که در آن شیوه‌های خرج کردن پول بیشتر به به نفع کودکان باشد. شواهد به دست آمده از کشورهای مختلف مانند برزیل، چین، هند، آفریقای جنوبی و بریتانیا نشان می‌دهد که وقتی زنان کنترل بیشتری بر درآمد خانواردارند – چه درآمد خودشان باشد و چه درآمد سرپرست خانواده را مدیریت کنند – هزینه ‌های بیشتری به تغدیه و آموزش کودکان اختصاص می‌دهند. (بانک جهانی، ۲۰۱۱).
  • سومین و آخرین مورد اینکه توانمندسازی زنان عاملی موثر در مباحث اقتصادی، سیاسی و اجتماعی است که می‌تواند انتخاب ‌های سیاستی را تغییر دهد و نهادها را به صدای قشرهای مختلف جامعه تبدیل کند. در هند، دادن قدرت به زنان در سطح محلی منجر به تأمین و توزیع بهتر کالاهای عمومی، مانند آب و امکانات بهداشتی شد که برای زنان اهمیت بیشتری دارند (بیمن و همکاران[8]، ۲۰۱۱).

 

تجهیز توسعه

برابری جنسیتی چگونه  با پیشرفت توسعه تکامل می‌یابد؟ برای درک این موضوع باید واکنش خانواده‌ها به عملکرد و ساختار بازارها و نهادها را بررسی کنیم – اعم از بازارها و نهادهای رسمی (مانند قوانین، مقررات و ارائه خدمات دولتی) و غیررسمی (مانند نقش‌های جنسیتی، هنجارها و شبکه های اجتماعی). بازارها و نهادها به تعیین انگیزه‌ها، ترجیحات و محدودیت‌های افراد مختلف در یک خانواده و همچنین قدرت چانه‌زنی آن ها کمک می‌کنند. به این ترتیب، تصمیم‌گیری خانواده، بازارها و نهادهای رسمی و غیررسمی برای تعیین موضوعات مربوط به جنسیت با هم تعامل دارند. این چارچوب همچنین نشان می‌دهد چگونه رشد اقتصادی (درآمدهای بالاتر) با تأثیر بر نحوه عملکرد بازارها و مؤسسات و نحوه تصمیم‌گیری خانواده‌ها بر موضوعات مربوط به جنسیت تأثیر می‌گذارد. رشد افتصادی چرخ‌دنده‌ها را در جهت برابری جنسیتی به حرکت در می‌آورد. همچنین «برابری جنسیتی» می تواند با از بین بردن شکاف‌های جنسیتی به رشد اقتصادی بیشتر کمک کند.

این چارچوب نشان می‌دهد چرا شکاف جنسیتی در آموزش و پرورش به سرعت از میان رفته است. در این مورد، رشد درآمد (با کاهش محدودیت‌های بودجه برای خانوارها و خزانه‌داری عمومی)، بازارها (با گشودن فرصت‌های شغلی جدید برای زنان) و نهادهای رسمی (با گسترش مدارس و کاهش هزینه‌ها) گرد هم آمده‌اند تا بر تصمیمات خانواده‌ها به نفع آموزش دختران و زنان جوان در طیف وسیعی از کشورها تأثیر بگذارند.

این چارچوب همچنین کمک می‌کند بفهمیم چرا زنان فقیر هنوز با شکاف‌های جنسیتی قابل توجهی روبرو هستند؛ به ویژه آن هایی که نه تنها با فقر بلکه با سایر اشکال محرومیت دست‌ و پنجه نرم می‌کنند، مانند زندگی در یک منطقه دورافتاده، عضویت در یک اقلیت قومی یا معلولیت. به عنوان مثال، در هند و پاکستان، بین پسران و دخترانی که عضو یک پنجم ثروتمند جمعیت هستند، هیچ تفاوتی در تعداد ثبت‌نام برای آموزش و پرورش وجود ندارد. ولی در یک پنجم فقیرجامعه، دختران تقریبا پنج سال دیرتر از پسران تحصیل می‌کنند. نرخ بی سوادی در میان زنان بومی گواتمالا دو برابر زنان غیربومی و ۲۰ درصد بیشتر از مردان بومی است. تاثیرات بازار، بهبود نهادهای ارائه‌دهنده خدمات و درآمدهای بالاتر که عموما به تحصیل دختران و زنان جوان کمک کرده‌اند، نمی‌توانند به این جمعیت‌های به شدت محروم دسترسی پیدا کنند.

زنان آتش نشان در ایران
زنان آتش نشان در ایران

برابری جنسیتی و سیاستگذاری

برای دستیابی به برابری جنسیتی، سیاستگذاران باید اقدامات خود را بر پنج اولویت متمرکز کنند: کاهش مرگ و میر بیش از حد دختران و زنان، برطرف‌کردن معایب ناشی از تبعیض جنسیتی در آموزش، افزایش دسترسی زنان به فرصت‌های اقتصادی و در نتیجه درآمد و بهره‌وری بهتر، دادن فرصت‌های برابر ابراز وجود به زنان در خانواده ها و جوامع و کاهش انتقال رفتارهای جنسیت‌زده از نسلی به نسل دیگر.

برای کاهش مرگ و میر بیش از حد دختران و زنان، باید بر علل زمینه‌ای این مرگ‌ و میرها در هر سنی تمرکز کرد. با توجه به اینکه دختران در دوران نوزادی و اوایل کودکی بیش از پسران به بیماری‌های عفونی منتقل‌شده از آب حساس هستند، با الگوبرداری از ویتنام، تامین آب پاک و بهداشت کلید کاهش مرگ و میر زنان در این گروه سنی است (بانک جهانی، ۲۰۱۱). همچنین سریلانکا و ترکیه در مراحل اولیه توسعه به بهبود مراقبت‌های بهداشتی از مادران باردار پرداختند که این موضوع تاثیر حیاتی بر کاهش مرگ و میر زنان در این کشورها داشته است. در مناطقی از صحرای آفریقا که بیش از سایر نقاط دنیا تحت تأثیر همه‌گیری HIV/AIDS قرار گرفته‌اند، دسترسی گسترده‌تر به داروهای ضد رتروویروس و کاهش بروز آلودگی‌ها و بیماری‌های جدید باید در کانون توجه قرار گیرد. برای مقابله با سقط جنین‌هایی که منجر به تولد کمتر دختران می‌شود، به ویژه در چین و شمال هند، باید مانند کره جنوبی روی ارزش اجتماعی دختران کار شود.

برای کاهش شکاف‌های آموزشی در کشورهایی که این شکاف همچنان ادامه دارد، موانع دسترسی به امکانات آموزشی به دلیل فقر، قومیت یا جغرافیا باید کاهش یابد. برای مثال، در جایی که  مشکل اصلی  مسافت است (مانند مناطق روستایی افغانستان)، ساخت مدارس بیشتر در مناطق دورافتاده می‌تواند این شکاف جنسیتی را کاهش دهد. اگر به خاطر وضعیت بعضی مناطق فرستادن دختران به مدارس برای خانواده‌ها دشوار یا پرهزینه باشد، مداخلاتی مانند پرداخت‌های نقدی مشروط به حضور در مدرسه، می‌تواند به ادامه تحصیل دختران خانواده‌های کمک کند. راه‌حل‌های نقدی مشروط به افزایش نرخ ثبت نام دختران در کشورهای مختلف مانند مکزیک، ترکیه و پاکستان موفق بوده است (بانک جهانی، ۲۰۱۱).

برای گسترش دسترسی زنان به فرصت‌های اقتصادی، باید شکاف‌‌های درآمدی و  و بهره‌وری اقتصادی بین زنان و مردان در ترکیب با بعضی از سیاست‌ها از میان برود. راه‌حل‌های این مشکل می‌تواند شامل آزاد کردن وقت زنان باشد تا بتوانند در خارج از خانه کار کنند – برای مثال، با پرداخت یارانه برای مراقبت از کودکان، مانند کاری که در  کلمبیا انجام می‌شود یا بهبود دسترسی زنان به اعتبارات مالی، مانند بنگلادش و اطمینان از دسترسی به منابع تولیدی – به ویژه زمین – مانند اتیوپی، که امروز در آن مالکیت زمین به صورت مشترک به هر یک از زوج‌ها اعطا می‌شود. پرداختن به فقدان اطلاعات در مورد بهره‌وری زنان در محیط کار و حذف سوگیری‌های سازمانی علیه زنان، فرصت‌های اقتصادی را برای زنان باز می‌کند. به‌عنوان مثال با معرفی سهمیه‌هایی که به نفع زنان است یا برنامه‌های کاریابی مانند کاری که در اردن انجام شده است.

برای کاهش تبعیض جنسیتی در خانواده و جامعه، سیاست‌ها باید به تأثیر ترکیبی هنجارها و باورهای اجتماعی، دسترسی زنان به فرصت‌های اقتصادی، چارچوب قانونی و آموزش زنان بپردازند. مهم است اقداماتی انجام شود تا کنترل زنان را بر منابع خانوار افزایش دهد و قوانینی وضع شود که توانایی آن ها را برای انباشت دارایی، به ویژه با تقویت حقوق مالکیت افزایش دهد. اصلاحات اخیر قانون خانواده در مراکش باعث شد مالکیت زن و شوهر بر اموال به دست آمده در طول ازدواج برابر شود و به این ترتیب حقوق مالکیت زنان را تقویت کرد. برای رساندن صدای زنان به گوش جامعه می‌توان سهمیه‌های نمایندگی سیاسی در اختیارشان گذاشت، رهبران زن را برای آینده آموزش داد و مشارکت زنان در اتحادیه‌های کارگری و انجمن‌های حرفه‌ای را افزایش داد.

برای از میان برداشتن نابرابری جنسیتی در طول زمان، باید از نوجوانان و جوانان شروع کرد. تصمیماتی که در این مرحله از زندگی گرفته می‌شود، تعیین کننده مهارت‌ها، سلامتی، فرصت‌های اقتصادی و آرزوهای آن ها در بزرگسالی است. سیاست‌ها باید با تاکید بر ایجاد سرمایه‌های انسانی و اجتماعی از تداوم شکاف‌های جنسیتی در طول زمان جلوگیری کنند (مانند جمهوری مالاوی که برای ماندن دختران در مدرسه یا بازگشت آن ها به تحصیل نقل و انتقالات مالی انجام داد). این سیاست‌ها همچنین باید به زنان و دختران کمک کنند بلافاصله بعد از اتمام تحصیل شغل پیدا کنند (مانند برنامه‌های آموزش مهارت های شغلی و زندگی برای زنان جوان در اوگاندا) و خواسته‌های آن ها را ارتقا دهند (مانند معرفی رهبران سیاسی زن هندوستان به عنوان الگویی برای دختران هندی).

سیاست‌های داخلی هر کشور بسیار مهم هستند، اما جامعه بین‌المللی می‌تواند تلاش خودش را در هر یک از این حوزه‌های اولویت‌دارانجام دهد. این امر مستلزم ترکیبی از بودجه بیشتر، تلاش‌های هماهنگ برای تقویت نوآوری و یادگیری، و مشارکت‌های موثرتر است. این بودجه‌ها باید به فقیرترین کشورها اختصاص یابد تا اقداماتی برای کاهش نرخ بالای مرگ‌ومیر دختران و زنان (از طریق سرمایه‌گذاری در آب پاک و سرویس‌های بهداشتی و خدمات بارداری) و کاهش شکاف‌های جنسیتی مداوم در آموزش انجام شود. مشارکت‌ها همچنین باید فراتر از مشارکت بین دولت‌ها و آژانس‌های توسعه باشد و بخش خصوصی، سازمان‌های جامعه مدنی و مؤسسات دانشگاهی در کشورهای در حال توسعه و ثروتمند را شامل شود.

گرچه هنوز باید اقدامات زیادی انجام شود، دنیا در نهایت به تاثیرات خوب برابری جنسیتی پی برده‌ است. رفته‌رفته همه ما متوجه خواهیم شد که از میان برداشتن شکاف‌های جنسیتی به نفع همه خواهد بود. مردی از هانوی ویتنام، یکی از هزاران نفری که در نظرسنجی گزارش توسعه جهانی شرکت کرد، می‌گوید: «فکر می‌کنم امروز زنان به سطح خوبی از برابری با مردان رسیده‌اند. آن ها می‌توانند هر شغلی که دوست دارند داشته باشند. آن ها بسیار قوی هستند. در برخی خانواده‌ها زن قدرتمندترین فرد است. به طور کلی، مردان همچنان بر خیلی چیزها تسلط دارند، اما وضعیت زنان بسیار بهبود یافته است. همکاری برابر بین زن و شوهر خود خوشبختی است. من فکر می‌کنم خوشبختی زمانی است که بین یک زوج برابری وجود داشته باشد.»[9]

 

پانویس
[1]– متن حاضر ترجمه ای است از: 
Empowering Women Is Smart Economics    www.imf.org
آنا رونگا مدیر بخش توسعه انسانی در اروپا و آسیای مرکزی، و سودیر شتی مدیر بخش کاهش فقر و مدیریت اقتصادی در شرق آسیا و اقیانوسیه است و هر دو در بانک جهانی حضور دارند.
[2]– World Bank
[3]– World Development Report: Gender Equality and Development
[4]– برای کسب اطلاعات بیشتر به نمودار مندرج در متن اصلی مراجعه فرمایید.
[5]– Sen
[6]– FAO
[7]– Cuberes and Teignier-Baqué
[8]– Beaman and others
[9]– این مقاله بر اساس گزارش ۲۰۱۲ بانک جهانی با عنوان گزارش توسعه جهانی: برابری و توسعه جنسیتی تهیه شده است.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *