مفاهیم کارآفرینی و توسعه هرچند به گونههای متفاوتی تعریف و تنظیم شدهاند، ولی ارتباط تنگاتنگی با هم دارند. توسعه کارآفرینی در همه ابعاد شخصی، سازمانی و اجتماعی آن حتماً در مسیر توسعه جامعه تعریف میشود؛ ولی اگر این مسیر در حوزه رفع فقر نباشد یا نابرابریهای درآمدی و اجتماعی را گسترش دهد یا پایداری و پاکیزگی محیطزیست را تهدید کند، دیگر نمیتوان این همراستایی را مشاهده کرد یا همنوایی و سازگاری را پذیرفت.
از متن نوشتار کارآفرینی و توسعه
کارآفرینی و توسعه
درباره رابطه بین کارآفرینی و توسعهیافتگی
سهراب دل انگیزان
نویسنده
دانشیار گروه اقتصاد دانشگاه رازی
اگر می پسندید به اشتراک بگذارید.
مفهوم کارآفرینی و توسعه ساده و بدیهی به نظر میرسد؛ زیرا تصور میشود کارآفرینی و توسعۀ آن، به معنی توسعه کسبوکارها و در نتیجه توسعه محصولات و خدمات قابل عرضه در جامعه و نتیجه نهایی آن، رفاه بیشتر است. در بسیاری از حوزههای تحلیلی، رفاه بیشتر را نشانه توسعه میدانند و هر جامعۀ توسعهیافتهای را جامعهای با کسبوکارهای بیشتر، پررونقتر و مدرنتر و لذا با رفاه بیشتر و توسعهیافتهتر تصور میکنند. هرچند این موضوع صحیح است ولی فقط وجود کسبوکارهای مدرن با رونق و رفاه بیشتر نشانۀ توسعه نیست، بلکه توسعه در مرتبه نخست مفهومی بسیط و گستردهتر دارد و در مرتبۀ دوم، موضوع کارآفرینی مفهوم و موضوعی فراتر از نمایی است که از سمت کسبوکارها مشاهده میشود. لذا لازم است تا گستره مفهومی این دو حوزه بهتر معرفی گردد و ارتباط متقابل این دو حوزه و تعامل و همسویی یا احتمالاً ناهمسویی آنها تبیین شود.
کارآفرینی چیست؟
کارآفرینی را میتوان در شکلگیری هر کسبوکاری فهمید. جامعه، کسی را کارآفرین مینامد که کسبوکاری را از ابتدا طراحی، راهاندازی و اداره کند. با توجه به تنوع بسیار بالای کسبوکارها در اندازه، پیچیدگی و سطح تکنولوژی، حوزه فعالیت، حوزههای مداخله، تخصصهای مورد نیاز، روشهای متنوع تأمین مالی، منفعت برندگان، مشارکتکنندگان و افراد و سازمانهای مختلف مرتبط با موضوع کارآفرینی، میتوان این مفهوم را مفهومی آسان ولی پیچیده معرفی کرد. آسان برای آنکه همه فکر میکنند آن را میفهمند و پیچیده، به علت اینکه ابعاد و اجزای گسترده، درهمتنیده و در بسیاری مواقع با منافع ناهمسو را پوشش میدهد یا نحلههای فکری، اعتقادی و فلسفی گوناگون در جوامع مختلف، با رویکردهای متفاوتی وارد این موضوع شده و با آن مواجه میشوند.
ترکیب هوشمندانه ایده، افراد، ابزارها، سرمایه، قانون، ریسکهای آشکار و پنهان و موقعیتهای مکانی و زمانی در جامعه انسانی بهنحویکه خروجی آن تقاضامحور و قیمتپذیر باشد، نوعی از کارآفرینی را پوشش میدهد. این کارآفرینی میتواند شخصی یا سازمانی باشد و البته که میتواند محصولاتی مبتنی بر بازار یا فرایندهای غیر بازار محور تولید و عرضه کند. کارآفرینی سازمانی، کارآفرینی اجتماعی و کارآفرینی اقتصادی اصطلاحات و عباراتی هستند که محققین و دانشمندان حوزه کارآفرینی تاکنون در این عرصه خلق کردهاند و مورد بحث قرار دادهاند. هرگاه نتایج این ترکیب هوشمندانه محصولی قابل قیمتگذاری و بازارپذیر را در جامعه رقم زد، کارآفرینی شخصی یا سازمانی بازار محور شکل گرفته است و هرگاه محصول و ارزش خلقشده، فرایند یا ظرفیتی ارزشمند ولی غیرقابل قیمتگذاری و ناتوان از عرضه در بازار را پوشش داد، میتوان نوعی کارآفرینی اجتماعی یا توسعهای را برای آن متصور شد. باید دقت کرد که همۀ انواع کارآفرینی چه محصول بازارمحور تولید کنند و چه محصول غیر بازارمحور، در محدوده توسعه تعریف میشوند؛
برخی از انواع ترکیب هوشمندانه کارآفرینانه که در بالا از آن یاد شد، محصولات و فرایندهایی تسهیلکننده، شتابدهنده، حمایتکننده یا توسعهدهنده را تشکیل میدهند که نتیجه آن فرایندها یا سازمانها، توسعۀ بیشتر و امکانپذیری بالاتری برای هویت بخشی و توسعه انواع کارآفرینیهای بازار محور خواهد بود. اینجاست که کارآفرینی سازمانی یا اجتماعی خاصی شکل میگیرد و زیرساخت و بنیاد توسعه کارآفرینی، بازار محور خواهد بود. ایدهپردازی، معماری سازمانی، طراحی و راهاندازی سازمانهایی چون مراکز نوآوری، خانههای خلاق، شتابدهندهها، مراکز رشد، کارخانههای نوآوری و پارکهای علم و فناوری را میتوان در این راستا برشمرد.
توسعه برنامههای حمایتی توسعه مالی در حوزه ایدهپردازی و طراحی و راهاندازی صندوقهای حمایت مالی و پشتیبان ریسک کسبوکارها نیز همه از این گروه فعالیتها هستند. قابلذکر است که برخی از این سازمانها اصولاً نمیتوانند ترازنامه حسابداری مبتنی بر منفعت و سودآوری یا حتی هزینه – فایدۀ ساده داشته باشند و لازم است که از بودجه عمومی کشور تأمین مالی شوند. ولی با توجه به نقش اساسی این سازمانها در توسعه کارآفرینی، وجود آنها لازم و اساسی است. لذا افرادی که این سازمانها یا فرایندها را ایدهپردازی، طراحی و راهاندازی میکنند و توسعه میدهند، در زمره کارآفرینان جای میگیرند و این حوزهها جزئی از مفهوم گسترده کارآفرینی هستند.
توسعه چیست؟
توسعه مفهومی فراگیر و مبتنی بر رشد و کارآمدی در ابعاد اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، علمی، امنیتی و بینالمللی است. توسعه را در بیشتر مواقع همراستا با مدرنیته تعریف میکنند، این در حالی است که مدرنیته شامل حوزههای تجدد و تجدید ساختار اقتصاد، تکنولوژی، دموکراسی، شفافیت، بازار و رقابتپذیری بالاست و اگر همزمان با رفع فقر و برابری بیشتر فرصتهای ارتقا، گسترش مشارکتپذیری و اعتماد عمومی و سرمایه اجتماعی بیشتر، قانونپذیری و همراهی و همکاری بالاتر اجتماعی در کنار پایداری بالاتر محیطزیست صورت بگیرد، عملاً توسعه اتفاق افتاده است. لذا توسعه نیز مفهومی پیچیده، چندوجهی و با ابعاد و اجزای متنوع و حتی ناهمسو است؛ و هنر انسانهای توانمند در طول تاریخِ اداره دولتها و حاکمیتها این بوده است که این ناهمسودی و ناهمسویی را به همسویی و همسودی فعالان اقتصادی، سیاسی و اجتماعی تبدیل کردهاند. لذا مفهوم توسعه را بهصورت نتایج ملموس و قابل دستیابی، تعریف کرده و تحقق دادهاند.
کارآفرینی و توسعه
مفاهیم کارآفرینی و توسعه هرچند به گونههای متفاوتی تعریف و تنظیم شدهاند، ولی ارتباط تنگاتنگی با هم دارند. توسعه کارآفرینی در همه ابعاد شخصی، سازمانی و اجتماعی آن حتماً در مسیر توسعه جامعه تعریف میشود؛ ولی اگر این مسیر در حوزه رفع فقر نباشد یا نابرابریهای درآمدی و اجتماعی را گسترش دهد یا پایداری و پاکیزگی محیطزیست را تهدید کند، دیگر نمیتوان این همراستایی را مشاهده کرد یا همنوایی و سازگاری را پذیرفت. اینجاست که موضوع گروههای همسود و منفعتبرنده از این حوزهها را باید بهدقت شناسایی کرد، نقشه منفعتبری و شایستگیهای هر حوزه را ترسیم کرد و با هوشمندی نسبت به طراحی حوزههایی همسو، همسود، سازگار و دارای منافع مشترک در این دو حوزه اقدام کرد.
این شناسایی، طراحی و اقدام، کار دولتهاست. دولتها مکلف هستند که هم زیرساختها و تسهیلکنندههای سخت و نرم حوزه کارآفرینی را تقویت نموده و توسعه دهند و هم زیرساختها و تسهیلکنندههای توسعه را. لذا دولتها وظیفه اساسی خود را باید در مسیری طراحی کنند و توسعه دهند که این دو مفهوم را به صورتی سازگار و کمککنندۀ همدیگر و تقویتکننده با منافع مشترک و همسو در آنها جلو ببرند. عملکرد دولتها در همین حوزه میتواند بسیار مختلف و با نتایج بسیار متنوعی باشد که تاریخ و جغرافیای کنونی جهان، آلبومی از این رفتار دولتها را به نمایش گذاشته است.
- دولتهای توسعهگرایِ کارآفرین محور: دولتهایی که مسیر توسعه را مقدم بر کارآفرینی تعریف و به سمت هر دو حرکت میکنند (بیشتر اروپائیان).
- دولتهای کارآفرین محورِ توسعهگرا: دولتهایی که رشد ثروت و درآمد بخش خصوصی را مقدم میشمارند ولی رفتار کارآفرینان را در راستای همسویی و تقویت بنیانهای توسعه هدایت و محدود میکنند (دولت آمریکا، کره جنوبی).
- دولتهای توسعهگرایِ ضد کارآفرینی: دولتهای سوسیالیست و کمونیست (چین زمان مائو و شوروی سابق).
- دولتهای کارآفرین محورِ بیتفاوت در مقابل توسعه: دولتهایی که برای دستیابی به رشد اقتصادی بالا و رسیدن به وضعیت ثروت و درآمد و قدرت حاصل از آن در حد قدرتهای بزرگ اقدام و به زیرساختهای توسعه، کمتر توجه کردهاند (برخی دولتها در آمریکای لاتین و آفریقا).
- دولتهای ضد کارآفرینی و ضد توسعه: دولتهایی که از قدرت خود در راستای توزیع رانت بین گروههای همسود و همسو با خود اقدام کرده و در مسیر غارت منابع و فرصتها، بخش قابلتوجهی از منابع محیط زیستی را نابود میکنند، پایداری توسعه و محیط را بهشدت پائین میآورند و همه فرصتها و منابع زیستمحیطی را هدر میدهند (برخی دولتها در خاورمیانه).
نکته: بزرگترین ظرفیت شکلگیری توسعه و کارآفرینی، داشتن انسانها و منابع انسانی توسعهیافته، مسئولیتپذیر، مشارکتکننده، قابلاعتماد، دارای مهارت، انگیزه و اراده برای کارآفرینی و متکیبهخود است. این منابع انسانی که محور توسعه، رشد اقتصادی و توسعه همهجانبه پایدار و پاک قرار میگیرند، در نظامها و اکوسیستمی از نهادهای پاکیزه و کارآمد تربیت مییابند.
جمعبندی
با این توضیح و دستهبندی مشخص میگردد که دولتها بهعنوان متولیان اصلی جوامع، نقشی بسیار اساسی در حوزه همراستایی توسعه و کارآفرینی و محور قرار دادن هریک بهمنظور تقویت دیگری دارند. بهعنوان مثال دولتهای توسعهگرای کارآفرینی محور، همواره همه امور زیرساختی جامعه را در راستای توسعه علمی، سلامت، مهارت، توانمندی و بالندگی و سرزندگی جامعه تعریف کرده و از این مسیر نشاط مناسب را برای توسعه کارآفرینی به وجود میآورند. در همین راستا دانشگاهها و مدارس مسیری را برای آموزش و تربیت تعریف میکنند که از کارآفرینی میگذرد. مقررات و نهادهای تسهیلکننده فعالیتهای اقتصادی و کارآفرینانه نیز در مسیر پایداری محیطزیست تعریف شده و با توزیع برابرتر فرصتهای ارتقا و پیشرفت بین همه طبقات اجتماعی زمینههای رفع فقر و کاهش نابرابری را رقم میزنند. نهادهای توسعهیافته در همراهی با نقشپذیری و ظرفیت رهبران محلی و ملی توسعهگرای کارآفرین دوست، بهمنظور توسعه کارآفرینی برای توسعه اقتصادی و اجتماعی بکار گرفته میشوند و ترکیبی هوشمندانه با ابعاد و اجزایی پیچیده ولی سازگار از توسعه و کارآفرینی را با هم رقم میزنند.