“شاید نتوانم جهت حرکت باد را تغییر دهم، اما میتوانم بادبان را طوری تنظیم کنم که مرا به مقصدم برساند.”
جیمی دین
موسیقی دان آمریکایی
نقطهای برای شروع تغییر
نگاهی به فراز و فرودهای زندگی لیلا آوخ و صدیقه مؤمننیا
بنیانگذاران «دختران نجار ماندنی»
مهناز کرمی
نویسنده
- شماره تماس:+1 (859) 254-6589
- ایمیل:info@example.com
اگر می پسندید به اشتراک بگذارید.
«ماندنی» نقطهای است برای شروع تغییر، تغییر نگاههای نابرابرانه و جنسیتی. نگاههایی که از دیرباز در اغلب جوامع بهویژه جوامع توسعهنیافته یا درحال توسعه، همواره محل بحث و مناقشه بود؛ از قرن نوزدهم[1] جنبشهای زنانه با عنوان جنبشهای فمینیستی در تلاش برای دستیابی به حقوق زنان در جهان شکلگرفت و تا به امروز همچنان ادامه یافته است. جامعه ما نیز بهعنوان جامعۀ درحالتوسعه و گذار، از این امر مستثنا نبود. تلاش زنان برای تغییر پایگاه و موقعیت خود در جامعه و خارج شدن از پَستو و ورود به همۀ عرصههای جامعه و دسترسی به جایگاهی برابر با مردان و نشان دادن توانمندیهایشان و مهمتر از آن تحقق رؤیاهایشان، ستودنی است؛ زیرا ایجاد چنین تغییری همواره برای آنانی که با تعدد نقش روبرو بودند با فشارهای مضاعف توأم بوده است؛ اما آنها بهگونهای خستگیناپذیر برای تحقق این امر جنگیدهاند. آنچه در ادامه میآید شرحی است از تلاشهای لیلا آوخ و صدیقه مؤمننیا بنیانگذاران «دختران نجار ماندنی» برای تغییر نگرشهای نابرابرانه و دستیابی به رؤیایی است که مردانه مینمود.
هنجارشکنی دو دختر
«دختران نجار ماندنی» نام کارگاه دو بانوی کارآفرین است که با هنجارشکنیشان در انتخاب شغل، پیشهای را برگزیدند که بهزعم برخی «مردانه» به نظر میرسید. لیلا آوخ و صدیقه مؤمننیا برخلاف رشته دانشگاهیشان، اکنون چند سال است که توانستهاند در حرفۀ نجاری بسیار موفق عمل کنند و با غلبه بر برخی باورهای غلط جنسیتی درزمینهٔ برخی مشاغل، به دیگران فرصتی دیگر بدهند تا با نگاهی واقعگرایانهتر به موضوعات اینچنینی بنگرند. لیلا آوخ لیسانس ادبیات فارسی و صدیقه مؤمننیا لیسانس مدیریت بازرگانی دارد. هر یک تا پیش از شروع کار نجاری به فعالیت هنری مشغول بودند. لیلا آوخ خراطی، معرق و منبت، کار میکرد و گاهی هم تندیسهای چوبی میساخت. صدیقه مؤمننیا درزمینه آموزش رایانه فعالیت داشت و شمعسازی را هم بهعنوان کار هنری دنبال میکرد. علاقه لیلا آوخ به کار با چوب، به خراطی و منبت و معرق ختم نشد و ساخت مصنوعات چوبی دیگر از قبیل میز، صندلی، کتابخانه و … نیز برایش جذابیت زیادی داشت؛ پس از چند سال آشنایی با خانم مؤمننیا، این دو دوست تصمیم گرفتند که وارد حرفه درودگری شوند.
دشوار اما شدنی
کارگاه نجاری «دختران نجار ماندنی» از سال 1394 از سوی لیلا آوخ و صدیقه مؤمننیا بهطور رسمی در رشت راهاندازی شد و فعالیت خود را آغاز کرد؛ آنها پیش از شروع کار سختیهای فراوانی را متحمل شدند. آموزش، داشتن مکانی برای راهاندازی کسبوکار و سرمایهای حداقلی برای خرید لوازم ضروری و مورد نیاز، کمترین چیزی بود که این دو کارآفرین به آن احتیاج داشتند. با این حال به دلیل قرار گرفتن این شغل در ردۀ مشاغل مردانه امکان استفاده از تسهیلات کارآفرینی برایشان فراهم نشد. نه سازمان فنی و حرفهای و نه کارگاههای نجاری شخصی، امکان آموزش را برای آنان فراهم نکردند؛ شروع کارشان با ارهای معمولی رقم خورد. آشنایی لیلا آوخ با کار با چوب بهواسطه کارهای معرقی که انجام داده بود باعث شد تا کمی کارشان راحتتر باشد، اما نداشتن ابزار مناسب، دشواری کار آنها را دوچندان کرده بود.
آنها تصمیم گرفتند بهطور شخصی و خودآموز از طریق آزمون و خطا و با همان ابزارهای سادهای که داشتند، این حرفه را بیاموزند و فعالیتشان را آغاز کنند؛ از آنجاییکه به توانایی خودشان ایمان داشتند، در مسیری جدید، استوار و ثابتقدم ایستادند تا توانستند با اندک سرمایهای که از فروش طلا و کارهای هنریشان پسانداز کرده بودند کارگاهی را راهاندازی کنند و مشغول کار شوند. آنها برای یادگیری کار و به دست آوردن بازار، مدت یک سال و نیم در تنکابن و شهسوار به کارهای مختلف مانند طراحی داخلی خانه مشغول شدند؛ در این مشاغل، برخی کارهای چوبی مورد نیاز را نیز خودشان با همان ابزارهای ابتدایی و ساده انجام میدادند؛ از یکدیگر میآموختند و ایده میدادند. در این فضا، توانستند سفارشهای کاری اندکی بگیرند؛ مسیر دشوار اما طی کردنی بود؛ آنها توانستند فعل «میتوانم» را صرف کنند.
تلاش برای ایجاد تغییر
دختران نجار از درآمدی که از کارهای طراحی داخلی و سایر فعالیتهای مربوط به آن کسب میکردند برخی ابزارها را تهیه کردند و با همان ابزارها، در پارکینگی به کار نجاری پرداختند. لیلا و صدیقه برای شروع کار به حمایت و پشتیبانی سازمان فنی و حرفهای و صندوقهای کارآفرینی احتیاج داشتند؛ اما متأسفانه به دلیل زن بودنشان از حمایت همۀ اینها محروم ماندند. حتی تلاش آنها برای گرفتن تسهیلات بانکی از صندوق کارآفرینی امید به بنبست خورد. تصمیم دو زن، جهت داشتن شغلی مردانه برای سازمانها و نهادهای پشتیبان خندهدار و غیرقابلتصور بود. دخترها از ادامه کار ناامید نشدند، آنها به دنبال مکانی تجاری برای کارشان بودند تا بتوانند بهتر کار کنند و مشتریهای بیشتری را جذب کنند.
تلاشهای لیلا و صدیقه تنها به گرفتن وام و یادگیری ختم نشد و در اغلب مراحل با بنبستها جدیدی روبرو و مجبور بودند با سماجت و پیگیری بیوقفه گره جدید را باز کنند. مثلاً برای گرفتن جواز کسب به دلیل انتخاب شغلی نامتعارف برای زنان، جواز کسب به نام خودشان صادر نمیکردند و میگفتند باید این جواز به نام «مرد» صادر شود؛ اما پیگیری مجدانه و سماجت آنها، این تابو را نیز شکست و توانستند جواز کسب اولین نجاری زنانه را به نام خودشان بگیرند.
پذیرش اینکه دو دختر، بدون همراهی مردی در نجاری مشغول به کار باشند نهتنها برای نهادهای حمایتگر بلکه برای مردم نیز عجیب و سخت بود؛ مردم با دیدن فعالیت آنها در داخل مغازه، تصورشان بر این بود که آنها، نجاری را بهعنوان کاری نمادین انجام میدهند و اصل فعالیتشان کارهای تزئینی است؛ اما آنها با تمام توانشان با این ذهنیت جنگیدند و هر کاری که برای تغییر باورهای نادرست جنسیتی لازم بود انجام دادند؛ و بالاخره در این راه موفق شدند و شغل تازهای را برای زنان معرفی کردند. دختران نجار توانستند با وجود نابرابریهای جنسیتی، استعدادها و توانمندیهای خود را به منصه ظهور برسانند.
احساس تبعیضهای جنسیتی و نگاههای نابرابرانه در جامعه باعث شده بود تا این دو دختر با عزمی جزمتر و کوششی دوچندان برای ایجاد تغییر، گام بردارند و بهگونهای خستگیناپذیر مسیر دشواری را که انتخاب کردهاند ادامه دهند؛ آنها دورتادور کارگاه را پنجره گذاشتند تا از این طریق به همگان نشان دهند که شغلشان نجاری است نه ساخت تزئینات چوبی و این، دختران هستند که صفر تا صد کار را بهتنهایی و بدون حضور حتی یک مرد در کارگاه انجام میدهند.
گشودن عرصههای جدید برای زنان
راهاندازی کارگاه و آغاز فعالیت بهطور رسمی و حرفهای پایان سختیها نبود و مشکلات برای این دو دوست به همینجا ختم نشد؛ روز 27 فروردین سال 1398 وقتیکه برای شروع کار در سال جدید به کارگاه رفتند متوجه شدند که ابزارآلاتی که طی ده سال بهسختی و مشقت فراوان تهیه کرده بودند به سرقت رفته است؛ آنها متحمل ضرری بیش از صد میلیون تومان شده بودند؛ تحقیقات نیروی انتظامی هم به جایی نرسید؛ اما آنها با اراده و پشتکار قوی، دوباره کارگاه خود را در جای دیگری بر پا کردند و به کارشان ادامه دادند.
اکنون این دو دوست علاوه بر قبول سفارشهای نجاری، به دختران بالای شانزده سال نیز آموزش میدهند تا مسیر شروع کار را برای آنها اندکی هموارتر کنند. «دختران نجار ماندنی» اولین دختران نجار ایران هستند که توانستهاند علاوه بر کارآفرینی، پیشقراول تغییراتی در حوزه فرهنگ در جامعه ایران باشند. واکنشهای منفی جامعه نهتنها ناامیدشان نکرد بلکه آنها را قادر ساخت تا برای زنان و جوانان این مرز و بوم به نماد بردباری، تلاش و امید تبدیل شوند.
آنها در گفتوگویی با مجله زنان امروز نتیجه تلاششان را اینگونه بیان میکنند: «فقط صدای اره و چکش نیست که از ماندنی به گوش میرسد، این صدا، صدای ماست، صدای بلند دخترانی است که با وجود تمام محرومیتها، محدودیتها و سختگیریهایی که برای ما و قطعاً برای دیگر زنان بوده و هست، میگویند که هستیم و پرقدرت ادامه میدهیم و از تمام دختران ایران دعوت میکنیم که همت کنند و بسیار محکم به دنبال رؤیاها و آرزوهای قشنگشان بروند.»[2]
پانویس ها