از شکست های خود خجالت نکشید، از آن ها درس بگیرید و دوباره شروع کنید.
ریچارد برانسون
کارآفرین
رؤیایی که تولید ثروت میکند
نگاهی به اهمیت کارآفرینی و موانع پیش روی آن در ایران
سحر بنکدارپور
نویسنده
رئیس مرکز نوآوری و تحول دیجیتال اتاق بازرگانی تهران
اگر می پسندید به اشتراک بگذارید.
ژوزف شومپیتر، ملقب به پدر کارآفرینی، مفهوم واژه نوآوری را نزدیک به مفهوم کارآفرینی میداند؛ یعنی کارآفرینی را ابداع روشهای نوین در امور جاری معنا میکند. اوایل دهۀ هفتاد این اصطلاح در اکوسیستم کشور مطرح شد؛ در آن زمان بسیاری از فعالان اقتصادی آن را اشتغالزایی معنا میکردند؛ اما امروزه همگان بر این باورند که کارآفرینی، ایجاد ثروت با تکیه بر ایدهها و دیدگاههای نوین و انجام امور با تکیه بر روشهای جدید است. به بیان دیگر، کارآفرینی مبتنی بر تفکر خلاق و ایدههای نوین است که همواره در چرخش بوده و هیچگاه از حرکت بازنمیایستد. حال اگر کارآفرینی را اینگونه تعریف کنیم، قطعاً در تعریف کارآفرین نیز باید گفت کارآفرین، کسی است که همواره قبلتر از دیگران ایدههای نو و راههای جدیدی را برای ارائه خدمات و کالاها پیدا میکند. شاید با همین تعریف ساده بتوان بهراحتی تفاوت کشورهای توسعهیافته و در حال توسعه را دریافت؛ به عبارت دیگر، نبود ایده و خلاقیت در سازمانها و شرکتها دلیل اصلی عدم توسعهیافتگی برخی از کشورهاست.
چرا کارآفرینی در ایران سخت است؟
سؤالی که همواره ذهن بسیاری از فعالان اقتصادی و صاحبان کسبوکارها را به خود مشغول کرده این است که بهرغم اهمیت بالای کارآفرینی در رشد و توسعه اقتصاد کشور از یکسو و تأثیر آن در کاهش بیکاری از سوی دیگر، چرا این حوزه در ایران با چالشهای جدی مواجه است. پاسخهای بسیاری به این سؤال داده شده است؛ اغلب افراد صاحبنظر در این حوزه معتقدند تسلط دولت بر سازمانها و شرکتها و خصولتی شدن مجموعهها، به جای اجرای درست و اصولی خصوصیسازی در کشور، موجب شده که دیگر ایده و خلاقیتی در فضای کسبوکار ایجاد نشود. شاید تا یک دهه قبل چنین استدلالی درست و منطقی به نظر میرسید، اما امروزه با توجه به رشد بیحساب و کتاب استارتآپها و مجموعههای فناور پایه، این استدلال از اهمیت کمتری برخوردار است؛ بنابراین به نظر میرسد باید به دنبال بررسی مسئلۀ جدیتری برای عدم موفقیت کارآفرینان در کشور بود.
مسیر دشواری به نام سرمایهگذاری
امری بدیهی است که سرمایههای بدون استفادۀ زیادی در ایران وجود دارد. یکی از روشهای به گردش درآوردن این سرمایهها در شرایط کنونی جامعه، کارآفرینی است. این گردش مالی میتواند به بهبودی وضعیت اقتصادی کمک کند. با این حال چرا سرمایهگذاران از ورود به حوزه کارآفرینی بیم دارند؟ یکی از دلایل عدم حضور سرمایهگذاران وجود ریسک بالا در این حوزه است. ایرانیان غالباً طرز فکری سنتی و محافظهکارانه دارند؛ نداشتن روحیه ریسکپذیری موجب کاهش خلاقیت نیز میشود. از جذب سرمایه مهمترین عامل موفقیت کارآفرینان است، اما در شرایط کنونی جامعه با وجود تحریم و مشکلات ناشی از آن که کار را برای صاحبان مشاغل و کارآفرینان بسیار سخت کرده، اضافهشدن قطعی اینترنت در چند ماه اخیر هم به این ماجرا، شرایط بغرنجی را برای کسبوکارها و استارتآپها ایجاد کرده است.
قانونگذاران این حوزه فضای مجازی را در مقابل فضای واقعی قرار میدهند، این در حالی است که این فضا باید در برابر فضای حضوری و فیزیکی معنا شود. در چنین شرایطی قطعاً توقع جذب سرمایه و جلب نظر سرمایهگذاران مانند «آب در هاون کوبیدن است!» آماری که ماه گذشته از سوی سازمان نصر منتشر شد درستی این ادعا را ثابت میکند؛ بر اساس این آمار، پیرو قطعیهای اخیر اینترنت 53 درصد کسبوکارها، روزانه تا 50 میلیون تومان، 21 درصد بین 50 تا 100 میلیون تومان، 18 درصد بین 100 تا 500 میلیون تومان و حدود 8 درصد از آنها روزانه بالای 500 میلیون تومان متحمل خسارت میشوند. بهاحتمال زیاد این 8 درصد همان شرکتهایی هستند که بالای 200 نفر پرسنل دارند و خسارت روزانه وارده به آنها بالای 500 میلیون تومان است.[1]
در کنار مسئله سرمایهگذاری، موضوع دیگری که فعالیت کارآفرینان را با چالش جدی روبهرو کرده است، نهادینه شدن فرهنگ مدرکگرایی بهجای تخصصگرایی در بازار کار است. البته در سالهای اخیر با رشد کسبوکارهای کوچک و خانگی و پیشرفت آنها، فرهنگ مدرکگرایی تا حد زیادی در کشور تعدیل شده است. از سوی دیگر، ممکن است استارتآپها در کشور با کمک فنّاوری وارد فضایی شوند که هنوز قانون متناسبی برای آن تدوین نشده است، رگولاتور در این شرایط باید به وضع قوانینی برای ایجاد فضای مناسب کار استارتآپ کمک کند.
به بیان دیگر نه با دید کنترلی و تحدیدکننده، بلکه از منظر رشد با این قضیه روبرو شود. در راستای حل این مشکل با توجه به قانون بهبود مستمر محیط کسبوکار، اتاق بازرگانی بهعنوان نماینده بخش خصوصی میتواند در تدوین قوانین و استانداردها به دولت کمک کند. در کنار تمام موارد یادشده میتوان به مواردی از قبیل وجود نگاه سنتی به کسبوکار، ساختارهای مبهم، وجود برخی خلأهای قانونی در کشور، وجود قوانین غیرضروری و دستوپا گیر اداری، بیثباتی قوانین موجود، قوانین مالیاتی و خلأهای موجود در قانون کار بهعنوان بخش از چالشهای پیش روی کارآفرینان اشاره کرد.
فواید کارآفرینی در جامعه
با توجه به مباحث مطرحشده، باید توجه داشت که کارآفرینی و حمایت از آن اثرات مثبت بیشماری در همه ابعاد اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و… برای جامعه دارد که شاید مهمترین آن افزایش اشتغال است. انتقال فنّاوری، بهبود کیفیت زندگی، انجام فعالیتهای نوآورانه، تولید ثروت و سرمایه و در نتیجه آن رفاه جامعه، ایجاد حس رقابت و گسترش بازارهای جدید از دیگر دستاوردهای موفقیت کارآفرینان در کشور خواهد بود. در چنین شرایطی قطعاً سرمایهگذاران هم برای ورود به این حوزه ترغیب و تشویق خواهند شد. یکی از قوانینی که میتواند در این رابطه راهگشا باشد ماده 11 قانون جهش تولید دانشبنیان است که با توجه به اعتبارات مالیاتی که برای سرمایهگذار در نظر گرفته است، میتواند بخشی از خلأهای موجود برای ترغیب سرمایهگذار و جذب سرمایه را پر کند. در چنین شرایطی میتوان به توزیع متناسب درآمد و کاهش فشارهای اقتصادی امیدوار بود.
حمایت از کارآفرینی در راستای برونرفت از معضلات فعلی کشور امری ضروری است؛ زیرا رشد کارآفرینی باعث تزریق امید به جامعه میشود؛ یاس و سرخوردگی ناشی از فشار اقتصادی را به حداقل میرساند و به رشد شخصی افراد جامعه نیز کمک میکند. علاوه بر این، توسعه کارآفرینی موجب پر کردن شکافهای اقتصادی موجود در کشور و گذر از رکودهای دورهای میشود که در شرایط کنونی، کشور بهشدت با آن دست به گریبان است؛ بنابراین مقابله با موانع کارآفرینی در جهت توسعه این مهم، اهمیت زیادی دارد و بههیچوجه نباید از آن غافل ماند.
پانویس ها