بازسازی اقتصادی صرفا امری اقتصادی نیست. بازسازی اقتصادی به انتخاب این یا آن سیاست اقتصادی با تعیین اولویت این طرح یا آن پروژه خلاصه نمی شود. هر سیاست اقتصادی که انتخاب شود در بستری از روابط و مناسبات یک سویه و بی نظارت و به دلیل فقدان ابزارهای نظارتی و کنترل عمومی، عملا به فساد می گراید.
مهندس عزت الله سحابی
دکتر نادر هوشمندیار، توسعه و آموزش، تحلیل جایگاه آموزش در مدیریت و توسعه نیروی انسانی، چاپ سوم، انتشارات شورآفرین، سال 1394، ص 148
توسعه آموختنی است؟
معرفی کتاب توسعه و آموزش اثر دکتر نادر هوشمندیار
استادیار دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران غرب
![اشکان انصاری](https://pishromagazine.com/wp-content/uploads/2024/09/اشکان-انصاری-150x150.jpg)
اشکان انصاری
مترجم
عضو هیئت تحریریه
اگر می پسندید به اشتراک بگذارید.
طفل شیرخواری را تجسم کنید که روز به روز بزرگتر می شود و ممکن است تصویر مینیاتوری از پدر یا مادر یا ترکیبی از هر دوی آن ها باشد. به همان نسبت که قد کودک بلندتر می شود، وزن کودک افزایش می یابد و شرایط برای پیدا شدن دندان ها، اصوات و رفتارهای جدید ایجاد می شود که ما با دیدن این تغییرات می گوییم کودک “رشد” کرده است. اما کودک در روند بالغ شدن ویژگی های جدید و صفات تازه ای را هم درکنار افزایش اندازه اعضای بدن پیدا می کند؛ این فرآیند که کودک در آن ویژگی های جدید و صفات تازه ای را به دست میاورد “نمو” نامیده می شود.
حال جامعه را مانند طفلی تصور کنید که پدر آن منابع معدنی یا محیطی و مادر او منابع فرهنگی و مدنی یا وراثتی مانند دین، باورها، عقاید، جشن ها، رسوم و….. هستند[1] که از پیشینیان به آن ارث رسیده است. جامعه بسط می یابد و مردم تکثیر می شوند که به اصطلاح می گوییم “رشد” کرده و یا مدرن می شود و امکانات جدیدی را فراهم می کند که باز هم می گوییم “نمو”داشته است. به همین ترتیب است که ما برای حرکت رو به جلوی یک جامعه، رشد را معیار کمی و توسعه را معیاری کیفی می دانیم:[2]
امروزه بسیاری بر این باورند که رشد و توسعه یکی از مهمترین حوزه های مطالعاتی است. اما باید بدانیم که این دو مخرج مشترک ندارند یا مخرج مشترکشان چندان شبیه به هم نیست. اما باید به این هم اشاره کنیم که هر دوی این ها به نوعی با هم مرتبط و وابسته هستند.
اما خالی از لطف نیست که تفاوت های آن ها را بدانیم:3
- رشد تغییر وجوه فیزیکی ارگانیسم است اما توسعه تغییرات کلی و ادامه دار آن
- رشد سلولی است اما توسعه سازمانی
- رشد با بلوغ متوقف می شود اما توسعه تا زمان مرگ ارگانیسم ادامه می یابد
- رشد تغییر شکل، فرم، ساختار و اندازه بدن است، توسعه تغییر ساختاری و رشد عملکردی بدن
- توسعه شامل رشد می شود، رشد بخشی از توسعه است.
- رشد و توسعه با هم پیشرفت می کنند.
- رشد و توسعه محصول ژنتیک و محیط هستند.
- رشد ماهیت کمی و توسعه کیفی دارد.
- رشد را می توان اندازه گرفت اما توسعه بنا به تعبیر هر فرد متفاوت است.
تا اینجای کتاب، با مفهوم توسعه آشنا می شویم کلمه ای که دکتر نادر هوشمندیار در کتابش به ظرافت به تصویر کشیده و ارتباط آن با آموزش و اقتصاد را برای ما ترسیم می کند: “اقتصاد برای منافع خصوصی و آموزش برای بررسی منفعت عمومی بکار می رفت. اقتصاد را به دلیل تمرکزی که بر شرکت ها، افراد منطقی و منفعت جو و تصمیم گیری هزینه – فرصت داشت، علمی سرد و بی احساس می دانستند چرا که تمام این ها در ظاهر با ارزش های اجتماعی و اخلاقی مرتبط با آموزش کودکان ارتباطی پیدا نمی کردند تا زمانی که سیستم های آموزشی کشورهای توسعه یافته تحت فشار قرارگرفتند تا کیفیت و ابعاد خود را بهبود ببخشند[3] چرا که اقتصاد علمی است که می خواهد با کمترین مصرف، بیشترین بازدهی را داشته باشد.”[4]
در کتاب آموزش و توسعه با چند کلیدواژه رو به رو می شویم که توضیح آن ها خالی از لطف نبوده و با معانی عامیانه آن ها اختلافاتی دارد؛ توسعه، رشد، اقتصاد، آموزش، بازار، تورم، شهریه، تبعیض آموزش. دکتر هوشمندیار همچنین با هوشمندی هر چه تمام تر تعبیر و ارتباطات این واژگان را به تصویر کشیده است و اگر خواننده منفعلی نباشیم پاسخ سوالات بسیاری را به ما می دهد که از کودکی دنبالشان بودهایم. به عنوان مثال:
- آیا هزینه ای که برای تحصیل می کنیم در آینده به جیبمان بر می گردد؟[5]
- آیا ضرب المثل “یکسال بخور نون و تره، یه عمر بخور نون و بره” واقعیت دارد؟[6]
- چطور فاصله اقتصاد و آموزش کاهش یافت و به هم مربوط شدند؟[7]
- بازار به تعبیر دکتر هوشمندیار چه ارتباطی با آموزشی دارد که در فرهنگ ما باید یکی از آن ها را انتخاب کرد؟ “علم بهتر است یا ثروت”[8]
- چرا با وجود دانشگاه های بسیار و افراد با تحصیلات عالی، با نرخ بالای بیکاری افراد متخصص مواجهیم؟[9]
- آیا هر چقدر بیشتر تحصیل کنیم و سال های بیشتری را دانشجو باشیم، بازگشت مالی بیشتری خواهیم داشت؟[10]
- تاثیر مرکز آموزشی بر یادگیری و بازگشت مالی در آینده چه میزان است؟[11]
اثر کیفیت آموزشی بر رشد اقتصادی به واقع در کشورهایی بیشتر است که در درهای خود را به روی تجارت آزاد کاملا گشوده اند. آموزش نه فقط در برنامه ها و حیطه های مختلف داخلی بلکه در موارد بسیاری مزایایی خارجی برای کشور به ارمغان میآورد: حقوق بشر، ثبات سیاسی، کاهش نابرابری و فقر، کاهش نرخ بزهکاری، افزایش میزان دریافت مالیات، مزایای محیط زیستی، خوشبختی و سرمایه اجتماعی و انتشار تکنولوژی[12] در حوضه سلامت همانطور که سقراط آموزش را “برابرکننده اصلی می داند”، لراس مونی به این نتیجه رسیده است که قانون آموزش اجباری و قانون کار کودکان، میزان مرگ و میر را تا 60 درصد کاهش می دهد.[13]
همزمان که آموزش، فقر را کاهش می دهد،سطح بهداشت و سلامت را هم بهبود می دهد و استرس و آلودگی محیط را کاهش می دهد[14] و همینطور جایگاه اجتماعی را بالا می برد.[15]
![دکتر نادر هوشمندیار](https://pishromagazine.com/wp-content/uploads/2024/12/دکتر-نادر-هوشمندیار-230x300.jpg)
در فصل های انتهایی کتاب اشاراتی به مشارکت مدنی و توسعه انسانی می شود: “منظور از مشارکت مدنی، مجموعه رفتار، منش و دانش است که باعث رشد شهروند موثر می شود.[16] در این فصل همچنین مسئله دستمزد-بزهکاری و آموزش مطرح می شود. مطالعات جدید نتیجه گیری می کنند که بزهکاری در نرخ های بالای بیکاری محلی افزایش می یابد و با افزایش نرخ دستمزد کاهش نشان می دهد.[17] به عقیده نویسنده عملکردهای تولیدی آموزش نشانهای از کشورهای توسعه یافتهاند زیرا:[18]
آموزش، افراد را کارآمدتر می کند
درآمد افراد را افزایش می دهد
سلامت افراد بهبود می یابد
افراد بهتر با اجتماع سازگار می شوند
کتاب دو عامل اساسی را در تولید آموزش بیان می دارد: نخست والدین و دوم محیط های آموزشی که بوسیله دولت فراهم شده است.[19]